این جانور را در قدیم پروانه، پروانک، فَرانَک و شاطر شیر هم میگفتند؛ که این نامها به ارتباط بومشناختی این حیوان با شیر اشاره دارد. در مناطقی که این دو جاندار در کنار یکدیگر زندگی میکنند ارتباط نزدیکی میان آن دو دیده میشود و سیاهگوش بسیاری از اوقات از شکار شیر تغذیه میکند.
وابستگی متقابل شیر و کاراکال در آفریقا را بوفون، طبیعتدان قرن هجدهمی فرانسوی، توضیح دادهاست؛ در نواحی حاره آفریقا کاراکال در کنار شکارچیان بزرگی مثل شیر، کفتار و پلنگ زندگی میکند و به دلیل جثهٔ کوچک و ضعیفتر خود برای یافتن طعمه مشکلات زیادی دارد، از همین رو معمولأ ناچار میشود به باقیماندهٔ غذای همنوعان قدرتمند خود اکتفا کند ولی به دلایل امنیتی معمولأ ترجیح میدهد از غذای شیرها استفاده کند، چرا که شیر وقتی سیر میشود به هیچ حیوانی آسیب نمیزند، حتی در زمان برانگیخته شدن عصبانیت شیر هم با توجه به چابکی خود میتواند به سرعت خود را به نزدیکترین درخت رسانده و از درخت بالا برود و شیر برخلاف پلنگ نمیتواند بهخوبی او را تعقیب کرده و بالای درخت برود. به همین دلیل حتی گاهی دیدهمیشود که کاراکال برای تغذیه کاملأ در کنار شیر قرار میگیرد. از سوی دیگر کاراکال گاهی ناخواسته راهنمای شیر در پیدا کردن شکار میشود؛ قوهٔ بویایی کاراکال بسیار قویتر است و شیر با کمک شامهٔ تیز کاراکالمیتواند حیوانات شکار را از فرسنگها دورتر پیدا کند.
در ادبیات فارسی کلاسیک تفسیرهای دیگری از این ارتباط متقابل شده است، برای مثال در آنندراج آمدهاست: «... و به شاطر شیر مشهور است که زیادتی صید شیر قسمت اوست و... جانور مسطور پیشاپیش شیر رود و بانگ دهد تا جانوران دیگر از آمدن شیر آگاه شوند و احتیاط نمایند.» و خاقانی در این دو بیت تفسیر صحیحتری از این رابطه دارد:
شاها غضنفری تو و پروانهِ تو من | پروانه در پناه غضنفر نکوتر است |
پروانهوار بر پی شیران نهند پی | تا آید از کفلگه گوران کبابشان |
منبع:ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
برچسب : نویسنده : iranian-animals بازدید : 160